پيشگوييهاي نوستر آداموس
پيشگوييهاي نوستر آداموس
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
«شورش،گرسنگى و جنگ بىپايان در فارس جنبشى بزرگ كه شاه را رسوا مىكند پايان آن در فرانسه آغاز مىشود و از سوى يك كاهن است كه در جاى دورى نشسته است»
شاه،همان شاه ايران است.شاه يك واژه فارسى است و فارس،نام باستانى ايران است.كاهن،اشاره به آية الله خمينى و جاى دور،اشاره به آن روستاى كوچك فرانسه است كه آخرين اقامتگاه امام در تبعيد طولانى خود در آن بود،و(نوفل لوشاتو)نام دارد.سفر امام به يان روستا،پس از آن بود كه دولت صدام حسين او را از شهر نجف در عراق اخراج كرد و امام از اين روستا به ايران بازگشت و به كار برپايى حكومت اسلامى بر ويرانههاى نظام شاهنشاهى پرداخت.شما نيز بىگمان،در اين شگفتى با من شريكيد كه اين مرد،چهار صد سال پيش،چگونه اين جنبش بزرگ مردمى در ايران را كه به سرنگونى شاه انجاميد.پيش بينى مىكند و مىبيند كه چگونه دولت او بركنار مىشود و نقش او در منطقه اسلامى آشكار مىشود(و از اين گذشته پرده از چهره رژيمهاى ديگرى نيز بر مىافتد و ما به خوبى آن را در آينده مىبينيم)آية الله خمينى در آن دوره تعيين كنند،در خانهاى در يك روستاى فرانسه كه كسى آن را نمىشناسد،به سر مىبرد،و پيش از آن كسى نام اين روستا را در جهان نشنيده است.
او پيامهاى گفتارى و نوشتارى خود را از آنجا به درون ايران مىفرستد و با رهبران انقلاب در داخل تماس مىگيرد و مردم را به سرنگونى طاغوت ايران تشويق مىكند و از آنها مىخواهد كه در دادن خون خود در راه يارى خدا و اسلام ترديد نداشته باشند.
پايان كار شاه نيز به راستى از فرانسه بود و به دست همين كسى انجام گرفت كه او را كاهن منزوى در جايى دور مىخواند.
پس از آنكه در ايران دولت جديدى تشكيل شد،و اعلام كرد كه جز قرآن چيزى را به عنوان قانون اساسى نمىپذيرد و فقه اسلامى،تنها قانون آن است،نخستين گامها براى زنده كردن اسلام راستين دست كم در يك نقطه از اين جهان اسلامى گسترده آغاز شد؛جهان غرب و پيشاپيش آن آمريكا را اين بيم فرا گرفت كه نكند نيروى مهار ناشدنى اسلام از منبع خويش به در آيد و همه منافع آنان را از ميان ببرد،و آزمندى آنان را محدود كند،پس با همه ابزارهاى سياسى و اقتصادى و تبليغاتى خود به جنگ ايران رفتند تا در اوج مبارزه با آن،به اين نتيجه رسيدند كه جنگى فرساينده را بر ضد آن به راه اندازند و صدام حسين و ارتش او را به نمايندگى از خود مأموريت دادند كه اين كار را انجام دهند و عراق اين كشور اسلامى كهن را به صورت سدّ سكندرى در برابر هر گونه موج اسلام گرايى در آوردند و جنگ بر ضد ايران،هشت سال به درازا كشيد و ايران در اين مدت،سختيها و محروميتهاى فراوانى را به خود ديد.
مسأله مهم ديگرى در اينجا باقى مىماند و آن اينكه نوستر دامس در پيشگويى خود واژه[Auyur]را آورده كه ما در ترجمه در سطر چهارم،واژه كاهن را به جاى آن نهاديم،اين كلمه لا تينى دقيقا به معناى كاهن يا روحانى و عالم دينى است كه حوادث آينده را پيش بينى مىكند.اگر بدانيم كه آية اللّه خمينى بارها گفته است كه دهه 90،از اين قرن،شاهد چيرگى مستضعفان بر مستكبران و آخر قرن بيستم،زمان شكست نيروهاى استكبار است،اين معنا اهميت ويژهاى پيدا خواهد كرد،و با آنچه بعد از اين مىآيد،هماهنگى و پيوستگى فراوانى خواهد يافت.در آينده پيشگوييهاى ديگرى نيز درباره آينده اين قرن خواهد آمد كه بر شگفتى ما و علاقه ما به سخنان او خواهد افزود و راستگويى او تا اندازه بسيارى روشن خواهد شد.
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
نوستر دامس(مايكل دى نوستر دامس)در استان[پروانس Provance]در جنوب فرانسه به دنيا آمد.روز تولد او 14 دسامبر 1503،و خودش يك مسيحى كاتوليك بود.مىگويند پدران و نياكانش يهودى بودهاند،ولى اثبات اين ادعا كار آسانى نيست.جدّ پدرى او،كه بازرگان غلاّت بود،با يك دختر مسيحى ازدواج كرد.
پسرش پدر نوستر دامس نيز با يك دختر مسيحى كاتوليك ازدواج كرد.آنان مدعى هستند كه اين مرد،هنگامى كه نخستين پسرش مايكل دى نوستر دامس به نه سالگى رسيد،مسيحى شد.نوستر دامس چهار برادر ديگر نيز داشت،كه از او بزرگتر بودند، پدر بزرگش به تربيت و تعليم او پرداخت،تا اندازهاى رياضيات و نجوم،و نيز زبانهاى لاتين و يونانى را به او آموخت.هنگامى كه پدر بزرگ،در گذشت،نوستر دامس جوان،به خانه پدرى خود بازگشت و به تحصيل،ادامه داد.
در سال 1522،پدر و مادرش او را به دانشكده[مون پليه Mont pellier] فرستادند تا پزشكى بخواند،در اين هنگام 19 سال داشت،سه سال بعد،ليسانس خود را گرفت و به كار پزشكى پرداخت.در اين هنگام،وباى طاعون به فرانسه به ويژه جنوب آن يورش آورده بود،نوستر دامس پزشك مشهورى شد،زيرا از رويارويى با بيماران وبايى ترسى به خود راه نمىداد،در حالى كه ديگران،از ترس واگير بيمارى از آنان فرار مىكردند،او نسخه ويژهاى براى بيماران وبايى اختراع كرده بود كه او را به توانايى در معالجه آن مشهور ساخت(در سال 1552 كتابى در طبّ نوشت و تعدادى از روشهاى خود را براى معالجه طاعون در آن آورد).در چهار سال بعد،ميان شهرهاى مختلف فرانسه و ايتاليا رفت و آمد مىكرد و كتابهايى درباره جادو و ستاره شناسى،به دست آورد،سپس به دانشكده پزشكى در«مون پليه»بازگشت تا اينكه در سال 1529 دكتراى خود را گرفت،در اين دوره مشهور بود كه او گرايشهاى ويژهاى در درمان بيماران دارد كه بر خلاف روش رايج است،به ويژه كه او حجامت و خونگيرى را به عنوان درمان به كار مىبرد.
پس از گرفتن مدرك دكترا در سال 1529،در شهر[أجين Agen]در فرانسه ماندگار شد،و با دخترى ازدواج كرد و از او دارى يك پسر و يك دختر شد،دوباره موج جديدى از طاعون به منطقه زندگى او هجوم آورد،و دو فرزند و همسرش درگذشتند.و از آنجا كه نتوانست آنها را نجات دهد،اين فاجعهاى براى او و كار او در آنجا بود،گرفتارى او زمانى بيشتر شد كه پدر و مادر همسرش يك شكايت رسمى بر عليه او به دادگاه بردند،و از او خواستند كه مهريه دخترشان را به آنان بپردازد، مشكلات او به همين جا ختم نشد،بلكه دادگاههاى تفتيش عقايد كه زير نفوذ كليساى كاتوليك آن زمان بودند،با فرمانى از او خواستند كه در شهر[تولو Toulouse]در فرانسه،به اتهام كفر،در برابر آنان حاضر شود،اين تهمت در آن زمان بسيار خطرناك بود،و علّت آن اين بود كه در برابر يكى از كسانى كه مجسّمه مريم باكره را مىساختند؛ايستاده بود،و به او گفته بود:«تو فقط شيطانهايى چند درست مىكنى!»گزارش سخن او را به مقامات كليسا دادند،و آنان دستور دارند،كه او به اين اتهام در دادگاه حاضر شود،او از اين فرمان خوددارى كرده زيرا مىترسيد به محكوميتش بيانجامد،و او را زندانى و سپس اعدام كنند،پس از شهر خود گريخت، و پنهانى به سير و سفر پرداخت و در سال 1544 به شهر[سالون Salon]در فرانسه رسيد.در آنجا با يك بيوه ثروتمند ازدواج كرد و از او صاحب چند فرزند شد،و باز مانده عمر خود را در اين شهر و در خانهاى به سر برد كه تا به امروز وجود دارد.اتاق فوقانى خانه را براى مطالعه و كار نجوم و جادوگرى و سير و سلوك انتخاب كرد.او بعدها اين كتابها را سوزاند؛و داستان آن خواهد آمد.برخى بر اين باورند كه مهمترين الهام بخش او كتابى به نام رازهاى مصر[de Mysteries Agyotorum]بوده است او در اين اتاق از سال 1547 پيشگويهاى خود را آغاز كرد و براى نخستين بار آن را در سال 1555 منتشر ساخت،هنوز اين پيشگوييهاى كامل نشده بود،و شامل سه قرن(فصل)و نيمى از قرن چهارم مىشد.چنانكه پيش از اين گفته شد.آوازه او همه جا پيچيد و به گوش همسر پادشاه فرانسه(كاترين دى مديسى)رسيد،او فرستاد تا او را در دربار آورند و اسبابى نيز براى سفر او تهيه كرد،اين سفر يك ماه طول كشيد(با اينكه بدون اين وسايل بايد دو ماه به طول مىكشيد).وقتى آمد،او و پادشاه به ديدارش شتافتند و پاداش كوچكى نيز به وى دارند.او دو هفته نزد آنها ماند و سپس به شهر سالون بازگشت.ديدار ديگرى نيز از دربار پادشاه فرانسه داشت كه در آن مدّت بيشترى ماند.كليسا تحقيقات خود را درباره اينكه آيا او جادوگرى مىكند يا نه دنبال مىكرد، و همين سبب شد كه او براى بار دوّم مخفى شود،و در خانه بنشيند و از جامعه كنارهگيرى نمايد.از اين پس او دچار بيمارى مفاصل شد كه به«نقرس»شهرت يافت.او در اين دوره به طالع بينى دوستانى كه به ديدارش مىآمدند،پرداخت،به ويژه اين كار را براى ثروتمندان انجام مىداد.گفتنى است كه علم«نجوم»در اين دوره به اوج خود،رسيده بود.
در سال 1564 همسر پادشاه،كاترين تصميم گرفت كه با خانوادهاش به ديدار رسمى از سراسر كشور فرانسه بپردازد.اين ديدار دو سال طول كشيد و از جمله ايستگاههاى او،يكى هم،خانه نوستر دامس در شهر سالون بود.او در اينجا با پسرانش به ديدار وى شتافت و با هم سر يك سفره غذا خوردند.
در روز 1566/7/2،نوستر دامس درگذشت و جنازه او را بيرون بردند،ولى يكبار ديگر استخوانهاى باقيمانده او را در كليساى[سن لورن St.Laurent]در شهر سالون دفن كردند،و تاكنون نيز قبر او در آنجاست و علامتى بر روى آن نهادهاند.
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
«فرمانده عرب،مريخ،خورشيد،ناهيد،برج اسد قانون كليسا از راه دريا تسليم مىشود به سوى ايران،نزديك به يك ميليون سرباز بيزانس و مصر،يك اژدهاى راستين حمله مىبرد».
(پنجم-25) ستارگان و برجهانى كه اينجا آمده،اشاره به تاريخ معينى است.اقتران مريخ با خورشيد و ناهيد در برج اسد در 21 ماه اوت سال 1986 رخ داده است.
نام ايران در كتاب اصلى،به صورت(فارس)آمده كه نام باستانى ايران است و تا سال 1935 در عرف بين المللى تغيير نكرده بود،و از آن پس نام كنونى خود را يافت.
(بيزانس)،نام باستانى شهر استانبول كنونى و اشاره به كلّ تركيه است.
فرمانده عرب،بىگمان،اشاره به صدام حسين است،به ويژه كه او خود نيز اين لقب را به صورت تشريفاتى به خويشتن داده،و يكى از القاب صد گانه اوست كه گويا مىخواهد تعداد آنها را با نامهاى خداوند(اسماء حسنى)برابر سازد!! شمار نفرات ارتش عراق بر پايه منابع رسمى و غربى نزديك به يك ميليون سپاهى است كه همين رقمى است كه دوست ما آورده است.
اين دو بيتى به ما مىگويد كه در سال 1986،اين امير عربى وجود خواهد داشت و سپاه ميليونى خود را به سوى ايران(فارس)به حركت در مىآورد و سپس مىگويد تركيه(بيزانس)و مصر نيز به كشور ايران حمله مىبرد ولى اژدها گونه كه در آن نيرنگ و فريب نهفته است.گويا اين،اشاره به پشتيبانى مادى و تبليغاتى و سياسى اين دو دولت از صدام حسين در جنگ با ايران است(گذشته از آنكه مصر حمايت نظامى فراوانى هم كرد و اسلحه و نيروى بسيارى در اختيار عراق نهاد و نيروهاى تركيه به حالت آماده باش براى كمك به صدام به سر مىبردند).
در آن هنگام،آبهاى خليج فارس پر از ناوگانهاى جنگى غرب از كشورهاى مختلف بود كه برخى آمريكايى و برخى انگليسى و برخى فرانسوى و ايتاليايى يا نروژى...بودند،و همه در يك بسيج عمومى بر ضدّ ايران به سر مىبردند،زيرا ايران از قوانين بازى شطرنج آنها خارج شده بود،و موازنههاى قدرت را كه ابرقدرتها تنظيم كردهاند؛به هم زده بود،و اين بيرون رفتن بودن.كه دنيا را بر ضد ايران بسيج كرده بود،ولى مردم حرف خود را زده بودند و تصميم خود را بدون دخالت كسى از خارج گرفته بوند،ملت ايران به اينجا هم بسنده نكرد،بلكه در برابر شرق و غرب، از خود بى باكى نشان مىداد و اعلام كرد كه مىخواهد اسلام(دين خدا)را قانون و شريعت حاكم بر كشور قرار دهد و تودههاى ميليونى مردم ايران.به اين كار حكم اعدام خود را كه دادگاه بين المللى صادر كرده بود،امضا كردند،زيرا اين از كارهاى ممنوع بود كه هيچ يك از مسلمانان اجازه انجام آن را نداشتند.
آنچه در سطر دوّم آمده،به ويژه درباره اين ناوگانهاست،كه نوستر دامس تمركز آنها را اهانت به قانون كليسا و رام كردن آن مىداند،مقصود قانون كليساى مسيحى و روح تبليغات آن،پراكندن روح محبّت و نيكوكارى و گذشت در ميان انسانهاست،و كار اين ناوگانهاى صليبى و همه مردان كليسا كه آنها را تشويق مىكردند و از همه اين فجايع خونين كه در جنگ ديوانه وار رخ داد چشم مىپوشيدند و خود نيز آتش آن را برافراخته بودند و با همه نيرنگهاى خود آن را روشن نگاه مىداشتند،همه اين كارها خوار شمردن رسالت مسيحيت ادعايى آنان و خفه كردن صداى آن بود.
تاريخ رويداد اين حادثه كه نوستر دامس به دست مىدهد؛سال 1986،است كه بسيار دقيق به نظر مىآيد،زيرا جنگ هشت ساله در سال 1980 شروع شد و در سال 1988 پايان يافت.سال 1986،شاهد سختترين نبردها در نقاط مختلف جبهه بود.
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
اگر پیشگوییهاش رو که هنوز اتفاق نیفتاده داری بزار
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
تا بتونیم بقیه پیشگویی ها را بخونیم
خیلی ممنون
اين مطلب آخرين بار توسط sahra1970 در 5/7/2010, 14:34 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
Sahra- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
خودم دوست داشتم بدونم نوستر داموس چه شکلیه گفتم تصویرش رو بگذارم که دوستان هم ببینند.
Ronia- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 9
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
به روي چشم پست بعدي از اينده است
sahra1970 عزيز
بايد فايلش رو خودم اپلود كنم كه به زودي اين كار رو انجام ميدم
Ronia عزيز
خيلي ممنونم از عكست و اينكه تايپيك ما رو قابل دونستي
فریده خانم عزيز
از ابراز لطف شما هم متشكرم
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
«رهبر از اسكاتلند با شش آلمانى برجسته مردانى از دريانوردان شرقى آنها را دستگير مىكنند و آنها را از جبل الطارق و اسپانيا عبور مىدهند و در ايران به نزد رهبر وحشت آفرين تازه مىآيند».
(سوّم-78) (اسكاتلند)سرزمين شمالى جزاير بريتانيا است و رهبر آن،يعنى يك رهبر انگليسى.روشن نيست كه اين رهبر آيا سياسى است يا نظامى يا جز آنها؟ در اين دو بيتى،اشاره به آن است كه پادشاه ترس كه در پايان اين قرن بر صحنه تاريخ ظاهر مىشود،در يكى از مراحل جهاد خود،در ايران به سر مىبرد،و سپس همه دنيا را در مىنوردد.
چنانكه مىبينيد نوستر دامس،به ما خبر مىدهد كه در آينده،فرمانده يا رهبرى از بريتانيا با شش تن از شخصيتهاى آلمانى دستگير مىشود،و اين كار به دست مردانى از نيروى دريايى اسلامى انجام مىگيرد كه او آنان را دريانوردان شرقى مىخواند،اين كار در جايى از اروپا صورت مىگيرد.سپس اينان را از راه اسپانيا و تنگه جبل الطارق به سوى ايران و به نزد پادشاه ترس جديد مىآورند.يعنى پادشاه ترس جديد در آن وقت در ايران است.روشن است كه مرد شرقى كه نوادگان روميان و مردم غرب از دست او بلا مىكشند،در جهان اسلام زندگى مىكند كه مرز نمىشناسد.امروز در ايران است و ديروز در عراق بود،و فردا در جاى ديگر است.در برابر او مرزهاى «شناخته شده»بين المللى ارزش ندارد،زيرا براى خود همانها كه آن را ترسيم كردند و به آن«اعتراف»كردند نيز ارزشى ندارد.و در آن زمان ديگر كسى كه بخواهد براى مسلمانان و مستضعفان قانون وضع كند وجود ندارد و اگر هم داشته باشد كسى به سخن او اعتنا نمىكند و او نمىتواند براى زير پا نهادن آنها هر كس را بخواهد مجازات كند و از سر تقصير هر كس بخواهد بگذرد،زيرا اين رهبر هر جا كه نياز و ضرورت باشد،پا خواهد گذاشت.
روشن نيست كه علت يا زمينه رويدادى كه در دو بيتى آمده،چيست ولى نشانى از حاكميت و هيبت و قدرت اين اسماعيلى بزرگ دارد كه در دين محمد(ص)قوى است.او از منطقه عربى بر مىخيزد و به هر هدفى كه بخواهد،مىرسد.و هر فردى را كه اراده كند،در هر مقامى كه باشد به زير فرمان مىآورد و درباره او قضاوت و حكم خود را اجرا مىكند و هيچ طاغوت سركشى نمىتواند بر او فرمان براند.
هنگامى كه مىبينيم مردان اين رهبر،در اروپا رهبر انگلستان و شش تن از شخصيتهاى آلمان را دستگير مىكنند و آنها را از راه اسپانيا و درياى مديترانه به ايران مىآورند تا در برابر او حاضر كنند،در مىيابيم كه قدرت او تا چه پايه است و حاكميت او تا كجا را گرفته است،تا آنجا كه مردان او آزادانه در سراسر جهان رفت و آمد مىكنند و اثرى از ناوگان ششم و هفتم ديده نمىشود كسى ديگر نيز در قدرت با او برابرى نمىكند.اين دو بيتى دنباله دو بيتيهاى پيشين است كه درباره اين مرد بزرگ از آسيا سخن گفته و پيش بينى كرده كه قدرت او از فاس تا اروپا گسترده خواهد شد.
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
خیلی جالب هستند. اتفاقا من همیشه دنبال خوندن کتاب نوستر آداموس بودم که میسر نشده تا حالا. فقط متنش خیلی سنگینه. من چند بار می خونم تا بفهمم چی داره می گه.
samir- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
يكى از روشهاى نوستر دامس،در پيچيده نويسى و مبهم كردن است و تمام پيشگويي ها به صورت دو بيتي است و تفسير پيشگوييهاي اين كتاب توسط دكتر شرف الدين اعرجي ميباشد
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
جدی به این فکر کنید که ممکنه 2 سال دیگه کل جهان نابود بشه ! من که خوشحال میشم !
پریا- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
اين هم متن كامل كتاب
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
با قانون جديدى،استانهاى جديد اشغال خواهند شد به سوى سوريه،اردن و فلسطين به پيش! نيروهاى عربى فرو خواهد پاشيد و اين پيش از آغاز تابستان خواهد بود».
(سوّم-97) اين قانون جديد،بىگمان،اشاره به نظريه يا اصل«امنيت اسرائيل»است كه دولت صهيونيستى به موجب آن حق اشغال سرزمينهايى كه پيرامون اين كشور قرار دارد را براى پاسدارى از مرزهاى خود و موجوديت خويش تصويب كرده و در حملهاى به اردن،مصر و سوريه،كه به جنگهاى شش روزه معروف است،آن را به طور گسترده به مرحله اجرا گذاشت.اين جنگ با يك يورش سنگين در روز 5 ژوئن 1967،آغاز شد و در اين روز نيروى هوايى مصر در آن زمان به كلّى نابود شد جنگ شش روز ادامه يافت و در آن اسرائيل ساحل غربى رود اردن و تپههاى جولان (در سوريه)و نوار غزّه(در فلسطين)و صحراى سينا(در مصر)را اشغال كرد.
در متن آينده،عبارت(امپراتورى بربرى)به جاى آنچه در ترجمه آن نهاده شده (نيروى عربى)قرار گرفته،و آنچه باعث اين شد،آن بود كه ديدم امپراتورى در نزد نوستر دامس به معناى حاكميت يا دولت است و بربرها،همان ساكنان ساحل بربر در شمال آفريقا هستند كه اشاره روشنى به سرزمين مصر دارد،زيرا اين كشور هم يك دولت شمال آفريقايى است در هر حال،نوستر دامس،واژه بربر را در بسيارى از جاها براى اشاره به عربها يا مسلمانان به طور كلى به كار مىگيرد.
آغاز تابستان،در 21 ژوئن هر سال است،و پيش بينى تكان دهنده او درباره جنگهاى شش روزه كه در روز 5 ژوئن يعنى اندكى پيش از آغاز فصل تابستان صورت گرفته،و در آن،نيروهاى مصرى به ويژه و نيروهاى عربى به طور كلى شكست خوردند،بسيار شگفت آور و جالب است.
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
ميزان،در غرب قضاوت خواهد كرد و پادشاهى آن در آسمان و زمين فرمانروايى خواهد كرد ولى نيروهاى آسيا هرگز نابودى را به خود نخواهند ديد تا زمانى كه هفت تن بر فراز هرم قدرت باشند».
(چهارم-50) ميزان،يا برج ميزان،نشانه عدالت است.و او مىگويد كه عدالت به زودى در غرب حكم فرما خواهد شد،و اين غرب،به زودى بر آسمان و زمين فرمانروايى مىكند،و به نظر من،مقصود،قدرت و برترى نظامى است(هوايى و زمينى و دريايى)و برترى سياسى نيز در آن نهفته است.و اين دو واقعيت دارند،چنانكه مىبينيم،در غرب،آزادى و احترام به حقوق بشر نيست به ديگر بخشهاى جهان، بيشتر است،و اين را همه باور دارند.و به ويژه در مقايسه با جهان سوسياليستى،اين مسأله روشن است.از اين گذشته،حاكميت قانون و نهادهاى قانونى و قضايى و قانونگذارى در آنجا رواج دارد،و از سوى ديگر،غرب بر بيشتر كشورهاى جهان حاكميت دارد و قدرت خود را،مانند پليس جهانى بر آنها تحميل مىكند،گويا جهان با زمين و آسمان و مردم و جانوران و معادن و درختان خود،ارثى است كه غربيان از پدران خود گرفتهاند،و كاملا براى آنها حلال است.
هفت نفر پادشاه نيز روشن است كه هفت كشور يا هفت دولت هستند كه به گونهاى با هم ارتباط دارند،و به گونهاى نيز با«نيروهاى آسيا»در ارتباطند.و اين اشارهاى آشكار به دولتهاى پيمان ورشواست كه از هفت كشور اتحاد شوروى سابق، آلمان شرقى(سابق)،لهستان،رومانى،مجارستان،چكسلواكى و بلغارستان تشكيل شده است.پيمان ورشو،چنانكه معروف است،موافقتنامه كشورهاى اروپاى شرقى است كه در شهر ورشو در سال 1955 امضا شد،آلبانى و هفت كشور مذكور در آن عضو بودند،ولى آلبانى در سال 1968،بيرون رفت و قدرت در اين كشورها به صورت هرم ويژهاى است،و يك مشت كاخ نشين بر ميليونها تن مردم اين كشورها حكومت مىكنند.
نيروهاى آسيا،طبعا اشاره به بلوك كمونيستى شرق است و نوستر دامس پيشگويى مىكند كه نيروهاى آسيا تا زمانى كه اين هفت كشور باشند،ضعيف نمىشوند،به نظر من،مقدار زيادى از اين پيشگويى تحقق پذيرفته و ما خود مشاهده كرديم كه چگونه عظمت كمونيسم شكست و پايههاى نظام استبدادى كه آنها به پا داشته بودند،فرو ريخت،و اين،اعلام فروپاشى رژيمهاى سركوبگر اروپاى شرقى و اعضاى پيمان ورشو يكى پس از ديگرى است و به اين ترتيب شيرازه آنها از هم گسسته خواهد شد.
نوستر دامس،سرنوشت اين هفت كشور را پيش بينى كرده و در دو بيتى بعدى مىگويد: «اخبار جديد،باراين سنگين و غير منتظره ناگهان ميان دو سپاه حائل مىشود از آسمان سنگهاى آتشينى فرود مىآيد كه دريايى پديد مىآورد مرگ اين هفت تن،ناگهان در خشكى و دريا فرا مىرسد».
(دوّم-18) هرگاه بدانيم كه باران،در نزد نوستر دامس رمز انقلاب و شورش مردم است،و او همواره اين معنى را در پيشگوييهاى خود،به كار مىبرد،در مىيابيم كه تا چه اندازه او اين آينده نگرى،درست تشخيص داده است.كليد كشف اين پيشگويى را در سطر چهارم مىيابيم كه مىگويد مرگ اين هفت قدرت،ناگهانى خواهد بود،و ديديم كه ملتهاى اين كشورهاى اروپاى شرقى و بسيارى از ملتهاى اتحاد شوروى با تظاهراتى گسترده خواستار تغييرات بنيادى در سيستم و روش اين كشورها،بلكه خواستار تحولات ريشهاى در برخى از آنها مانند آلمان شرقى شدند،و اين كار در ظرف چند ماه،و بلافاصله پس از سست شدن سيطره اتحاد شوروى و دست كشيدن اين كشور از حمايت آنها بود،و به گونهاى خاصّ متأثر از فشار اقتصادى بود.اين اخبار،به قدرى ناگهانى بودند كه هيچ كس نمىتوانست آنها را پيش بينى كند،و انقلابها و تغييرات باعث شد كه ميان نيروهاى عظيم بلوك شرق و غرب فاصله ايجاد شود.
در سطر سوّم،مىگويد سنگهاى آتشينى از آسمان فرود مىآيند و زمين را زير باران خود مىگيرند و دريايى از سنگ پديد مىآورند،مقصود،از آن چيست؟درست نمىدانم،ولى اين را مىدانم كه مقصود او در اين دو بيتى آن است كه مرحله تاريخى ياد شده در دو بيتى،شاهد اين وضع خواهد بود،و شايد مقصود يك پديده طبيعى از نوع سقوط شهاب سنگهاى فراوان بر زمين باشد و شايد هم اثر ضربات موشكى سخت و فراوان باشد كه اين مناطق شاهد آنها خواهند بود.
دو بيتى ديگرى نيز در فصل ديگرى در كتاب وجود دارد كه گويا دنباله و پايان بخش اين موضوع است،و مىگويد: «روزى يكى از دو رهبر بزرگ باقى مىماند نيروى آن دو روز به روز بيشتر مىشود سرزمين تازهاى در اوج قدرت قرار مىگيرد در رابطه با مرد خونين،آمار به او مىرسد».
(دوّم-89) بدون شك،مقصود از اين دو رهبر بزرگ،اتحاد شوروى و ايالات متحده آمريكا يا رئيس جمهور اين دو كشور است كه جهان شاهد،عظمت قدرت نظامى آنهاست، و در سالهاى مسابقه تسليحاتى به درجهاى از قدرت ويرانگرى رسيدند كه بالاتر از آن ممكن نبود و نيز آن روزى را كه نوستر دامس گفته يعنى روز باقى ماندن يكى از آن دو قدرت،يا حالتى شبيه به اين را نيز شاهد بوديم اين يكى همان است كه در سطر سوّم به آن اشاره كرده و مىگويد سرزمين جديد،در اوج قدرت خويش قرار مىگيرد و سرزمين جديد نيز طبعا آمريكاست،و در زمان نوستر دامس اين صفت براى آمريكا معروف بوده است،او اين بار نيز آينده را درست پيشبينى كرده،زيرا ما امروز آمريكا را مىبينيم كه تقريبا بر سراسر جهان بدون هيچ رقيبى حكومت مىكند، و اتحاد شوروى چون گدايى در خانه آمريكا به دريوزگى نشسته است.
سطر چهارم در زمينه پيشگوييهاى اين مرد به راستى مهم است،كه درباره آينده اين قرن با آمار و اطلاعات،از تحولات و نيرنگها و طرحهاى آنان سخن مىگويد،و در پايان به مرد خونين مىرسد و اين همان كسى است كه او را(پادشاه وحشت) مىخواند.او مراقب اطراف خويش است و محاسبه مىكند و براى آينده و روز خيزش خود،آماده مىشود و خود را از چشمها پنهان نگه مىدارد.
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
ممنون snake-eater عزیز
samir- همکار گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
«پادشاه اروپا مانند كركس مىآيد و شماليها را نيز با خود مىآورد و سپاهى گران از سرخ و سفيد را فرماندهى مىكند و همه با هم به جنگ پادشاه[بابل Babylon]مىروند».
(دهم-86) (بابل)شهرى باستانى در عراق و نزديك حلّه كنونى است و در حدود 90 كيلومتر با بغداد پايتخت عراق فاصله دارد.اين شهر در هزاره سوّم پيش از ميلاد ساخته شده و چندين دولت در تاريخ بسيار دور در آن پديد آمده است،يكى از مشهورترين پادشاهان بابل(بخت النّصر) نبوخذ نصر است كه در زمان فرعونيان با مصريها جنگيد و در سال 605 ق.م.آنها را شكست داد و يك امپراتورى پدى آورد كه از عراق تا سوريه و فلسطين گسترده بود،و در اين دوره به سال 586 ق.م به اورشليم (بيت المقدس كنونى)حمله برد و هيكل(يعنى معبد اصلى يهود)را ويران و با خاك يكسان و بزرگان يهود و شخصيتهاى آنان را اسير كرد و به بال پايتخت خود برد، همچنين در دوره او باغهاى آويخته(باغهاى آسمانخراش)ساخته شد كه از عجائب هفتگانه دنيا در آن زمان بود.
بخت نصر همان كسى است كه صدام حسين طاغوت كنونى عراق مىكوشد خود را به او شبيه سازد و لقبهاى«بابلى»بر خود مىنهد،پس او بخت نصر جديد عراق و از نوادگان بخت نصر باستانى و فرزند مخلص او يا بخت نصر دوّم و سوّم...است.با اين لقبها مىخواهد خود را بزرگ نشان دهد،و از حد يك طاغوتچه بالاتر آيد و بت شدن خود را از راه اين روشهاى تبليغاتى تضمين كند.
پس مىتوان گرفت كه صدام حسين،دقيقا معناى عبارت(پادشاه بابل)است كه در سطر آخر آمده و اين جاى ترديد ندارد.
از آنجا كه اروپا پادشاه معينى ندارد،و ايالات متحده آمريكا،بزرگترين نيروى نظامى در جهان امروز است(هر چند خدا بر همه آنها چيره است)،و نفوذ و حاكميت ويژهاى نيز در اروپا دارد،و همچنين بر ديگر ملّتها متحده يا رئيس جمهور آن تفسير مىشود كه در نتيجه مقصود او دقيقا جرج بوش،است.
مقصود از شمال،بىگمان،شمال كره زمين است كه مردم آن همان مردم اروپا و آمريكاى شمالى هستند.ديديم كه(بوش)با سپاهى گران از آمريكا و كانادا و انگليس و فرانسه و...آمد و پيمان عظيمى با شركت نزديك به سى دولت براى جنگ با صدام حسين پديد آورد.ما تأكيد مىكنيم كه جنگ بر ضد صدام بود،زيرا كشمكش شخصى ميان قدرتهاى استكبارى كه نقش ژاندارم جهان را بازى مىكند و خود را شايسته آن مىداند كه اين پادشاه را نصب و آن يكى را بركنار كنند،و همه اين كارها را از روى هوسها و منافع خود انجام مىدهند.
در يك سو اين قدرتها قرار داشتند و در سوى ديگر يكى از مزدوران آنها كه سر به شورش برداشته بود،و از دستورهاى آنان سرپيچى نموده بود،و يا اينكه در بازى ديگرى به سود نيروهاى استكبار بر ضد جهان عرب و مسلمانان وارد شده بود(چند موشك كه در برابر حجم سلاحهاى امروز جهان شبيه اسباب بازى است نبايد شما را فريب دهد.امروز جهان در دست اسرائيل است،و شايد اين نمايش خيمه شب بازى هم جزئى از طرح صلح در منطقه بوده است).و گرنه صدام ربطى با عراقيها ندارد، تنها بخت بد اين ملّت مظلوم چنين بوده كه زير دست او قرار گيرد و همان كسانى كه امروز به عراق لشكر كشيدند؛ديروز او را سركار آوردند،و مردم عراق در اين معامله نه سهمى دارند و نه سودى،بلكه نخستين قربانيان و تنها قربانيان اين جنگ خونين و طولانى هستند كه همواره در آن ملّت در يك طرف و دولت در طرف ديگر است و اين وضع 24 سال است كه در كشور آنها ادامه دارد.آنچه مرا به شگفتى وا مىدارد اين است كه نوستر دامس جنگ را به صورت يك امر شخصى معرّفى مىكند و آن را ميان دو طرف يا دو شخص مىداند كه يكى پادشاه اروپاست و ديگرى پادشاه بابل.
نوستر دامس در اينجا يك استثنا را مطرح مىسازد و آن را از عناصر آن سپاه جدا مىداند زيرا نخستين چيزى كه به نظر مىآيد اين است كه پادشاه اروپا سپاهى از مردم آن قاره را به جنگ او مىآورد كه سفيد پوست باشند،ولى مىبينيم كه مىگويد:پادشاه اروپا سپاهى بزرگ از سرخ و سفيد با خود مىآورد،و عملا هم همين گونه شد،زيرا (جرج بوش)سپاهى مركب از نيم ميليون نفر سپاهى سفيد پوست و غير سفيد پوست را به ميدان آورد،(سرخ)در اينجا اشاره به غير سفيد پوستان يعنى عربهاى گندمگون آسياييها و سياهان آمريكا و آفريقا است.
واژه(كركس)نيز جايگاه ويژهاى دارد،زيرا مىبينيم كه نيروى هوايى آمريكا و اروپا نقش اصلى را در اين جنگ دارد،و نبايد فراموش كنيم كه كركس در سراسر جهان شعار نيروى هوايى ارتشها است.
جالب اينكه در اين دو بيتى نوستر دامس من مىبينم كه همه آنهايى كه درباره او نوشتهاند به تفسيرهاى ديگرى روى آوردهاند،و اصلا به انديشه آنها نيامد و يا ياراى آن را نيافتند كه بگويند چنين حادثهاى كه ما در تاريخ معاصر ديديم،روى خواهد داد و با اين كيفيت خواهد بود،كه دوست ما مىگويد،ولى چنانكه ديديم،اتفاق افتاد و تا اندازه زيادى هم درست بود.و اين ميزان راستگويى اين مرد را پيش ما بالا مىبرد و ما را وادار مىسازد كه به پيشگوييهاى او درباره آخرين سالهاى اين قرن بيشتر بها بدهيم
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
طاغوت،در يك بندر اسلامى به مرگ محكوم مىشود ولى اين كار،آزادى را باز نمىآورد جنگى تازه از كينهها و انتقامجوييها پديد مىآيد جمهورى فرانسه را با قدرت و ترس،بهره خويش را مىگيرد».
(اوّل-94) واژه(اسلامى)در سطر اوّل،در عبارت اصلى،به صورت[Selin]آمده كه در زبان يونانى به معناى(هلال)است.اين واژه در بسيارى از جاهاى كتاب نوستر دامس اشاره به اسلام يا مسلمانان است،هلال نزد همه غربيها،يك شعار شناخته شده است.
به نظر من اين پيشگويى با پيشگويى قبلى كه نام صدام در آن آمده ارتباط ويژهاى دارد،در اين پيشگويى،باز هم به صدام حسين اشاره مىكند،گويا نوستر دامس،با واژه بندر اسلامى،به كويت اشاره مىكند.پس از آنكه جنگ متحدان به رهبرى آمريكا با صدام به پايان رسيد،از هر گوشه جهان،صداهايى بلند شد كه بايد اين طاغوت ديكتاتور را بر كنار و محاكمه كرد يا او را به دست نيروهاى امنيتى ترور كرد، وضع به گونهاى در آمده بود كه گويا حكم اعدام او صادر شده است.شايد مقصود از سطر اول اين باشد،ولى چنانكه انتظار مىرود،مرگ اين ديكتاتور،يا ديكتاتورهاى كوچك ديگر،اعلام آزادى و رهايى مردم عراق يا ديگر ملتهاى مستضعف جهان، نيست،زيرا مسأله به همين دژخيمهاى كوچك محدود نمىشود،بلكه مشكل واقعى ما با كسانى است كه پشت سر آنها ايستادهاند يعنى آمريكا،فرانسه و انگليس و امثال آنها،و ما مزه آزادى و امنيت و عزّت را در وطنهاى خويش نخواهيم چشيد،مگر آنكه ديكتاتورى و استكبار در جهان فرو ريزد و از ميان برود،اين جهان پر از زهرها و بدبختيها و محروميتهاست و رگهاى اين جهان(نظامهاى سياسى و اقتصادى و امنيتى و تبليغاتى آن...)اين زهرها را براى ما مىآورند و ساختار اين جهان انسانى نيز بر همين امت،و مانند قبلى،اين دژخيمهاى كوچك چون صدام حسين را تغذيه مىكند و مايه پابرجا ماندن آنها مىشود.
اگر اين پيشگويى درباره عراق باشد،نوستر دامس،پيشگويى جنگ جديدى را مىكند كه انگيزه آن،همان كينههاى نهفته در جنگ خليج است كه اصلا يك جنگ معمولى نبود،زيرا جنگ يك جانبه بود،اين جنگ ميان دو سپاه يا دو نيروى سياسى نبود.نيروهاى متحد به رهبرى آمريكا بارانى از بمب و موشكهاى رنگارنگ بر عراق فرو ريختند،تا عراق را به تودهاى از آوارها و ويرانهها و اجساد مردگان تبديل كنند.
و مردان و كودكان و جوانان و پيران را به خاك و خون بكشند.شگفت آور،اينكه متحدين،مرحله اوّل ويرانى را به پايان بردند،و مرحله دوّم را به عهده رژيم ديكتاتورى عراق گذاشتند،تا مأموريت آنها را به پايان برد،و آنچه را سالم مانده ويران كند،شكست و نابودى اين ملّت سركوب شده اسير را كامل سازد.و اين همان انتقام است.چه انتقامى!!آتشى است كه در دلها زبانه مىكشد.
فرانسه كه ميشل عفلق و افراد باند او را براى ما تربيت كرده،مهمترين نقش را در پشتيبانى از صدام و رژيم ديكتاتورى او به عهده داشت و مزد خود را خواهد گرفت، ولى چيزى جز ترس و هراس نخواهد بود.اين دو بيتى چنين مىگويد،و ما بايد منتظر باشيم تا حكم خدا را ببينيم.
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
spider- کاربر خیلی فعال لاک پشتی
- تشکر : 2
رد: پيشگوييهاي نوستر آداموس
snake_eater- دوست گفتگوی لاک پشتی
- تشکر : 1